در این روزها دلت عجیب می گیرد،دلت دیوانه می شود،به یاد غریبی امامت می افتی،به یاد آن تک دیدگاه حق و حق جویی،همان دریا دل و دنیا درون مرد،همان علی،علی چه زیبا چاه را مأمن ناله های جانکاهش قرار داده بود،چه عارفانه سر در چاه می کرد و همه دردش را در چاه می گریست و آیا چاه می توانست طاقت آورد همه درد مولا را...؟گناه مولا چه بود؟آیا بیش از عشق گناه دیگری داشت وآیا بیش از عشق هم وجود دارد؟اگر مولا عاشق نبود ،اگر امام منتظر نبود،اگر مولا برای معشوقش سکوت نمی کرد،برای چه می توانست ساکت باشد.آیا علی نهایت عشق را عاشق نبود؟آیا علی چشم انتظار لحظه وصال نبود؟